صاحب خانه

یادداشت ها و دست نوشته های مهدی عابدی

صاحب خانه

یادداشت ها و دست نوشته های مهدی عابدی

صاحب خانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هاشمی رفسنجانی» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۳۲ ب.ظ

گفتمان سازندگی و غفلت از ارزش های اصیل انقلاب اسلامی


بازخوانی یک گفتمان/

گفتمان سازندگی و غفلت از ارزش های اصیل انقلاب اسلامی

 

مقدمه

اتمام مهلت ثبت نام داوطلبین ریاست جمهوری و معلوم شدن آرایش نسبی جریانات و احزاب سیاسی حاضر در انتخابات، فضای انتخاباتی جامعه را وارد مرحله جدیدی کرده است. اتفاقات و رفت و آمد های انجام شده در ستاد انتخابات کشور در ۵ روز مقرر جهت ثبت نام و نام نویسی های این چند روز و علی الخصوص ساعات پایانی روز آخر، بسیاری از معادلات، پیش بینی ها و تحلیل های قبلی را به کلی تغییر داد و محللان و مفسران سیاسی را با شرایط جدیدی رو به رو کرده است.

آن چه بیش از همه مایه تعجب و توجه ناظران سیاسی گشت حضور دوباره علی اکبر هاشمی رفسنجانی در وزارت کشور در ساعات پایانی روز آخر ثبت نام جهت حضور در  عرصه انتخابات بود. سن زیاد این سیاست مدار کهنه کار، شکست گفتمانی او در مصاف با گفتمان انقلاب اسلامی در سال ۸۴ و همچنین سابقه ۸ سال سکانداری قوه مجریه کشور در سالهای دهه ۷۰ از عواملی بود که باعث می شد انتظار کمتری نسبت به حضور او در این عرصه وجود داشته باشد. اما آن چه در برابر دیدگان همه ظاهر گشت، حضور هاشمی رفسنجانی در وزارت کشور جهت ثبت نام و اعلام رسمی حضور در کارزار انتخاباتی ۹۲ در مصاف با رقیبان جدید و البته متفاوت تر از سال ۸۴ بود.

با توجه به تعدد و تنوع افراد حاضر در صحنه، آن چه در برهه کنونی از فضای سیاسی کشور لازم است تحلیل گفتمانی کاندیداها و بررسی سابقه و عملکرد آنان در دوره های گذشته بوده است. امری که منجر به ایجاد شناخت صحیح و منصفانه ای از افراد حاضر و در نهایت رسیدن به گزینه اصلح خواهد شد. البته در میان همه افراد حاضر در صحنه، تنها شخصیت دارای سابقه ریاست جمهوری و گفتمان تجربه شده، هاشمی رفسنجانی است که این سابقه، امر شناخت آینده او را تا حدی بر ما آسان می کند چرا که کارنامه ای ۸ ساله از عملکرد و دیدگاه های او در پیش روی چشمان همگان قرار دارد.

 

 

 متن

دیدار های هر ساله مقام معظم رهبری با هیئت دولت در هفته دولت، حاوی نکات و مطالبی است که نشان دهنده نقاط قوت و ضعف و در کل آسیب شناسی و قوت شناسی عملکرد دولت ها در فعالیت های انجام گرفته در کشور است. این دیدار ها عموما با ارائه مطالبی مهم و اساسی حول مسائل اصلی و زیر بنایی و احیانا بیان نقاط ضعف و آسیب های مجموعه اجرایی کشور همراه است.

در این نوشتار قصد داریم با بازخوانی بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با رییس جمهور و هیئت دولت وقت در هفته دولت سال ۷۵ که آخرین دیدار هیئت دولت هاشمی رفسنجانی با رهبر معظم انقلاب بوده است بپردازیم. یقینا مطالب مطرح شده در این دیدار به سبب آن که پایان ۸ ساله دولت سازندگی محسوب می شود عصاره ای از نقاط ضعف و قوت این گفتمان و دولت بوده است و ما را تا حد زیادی با مولفه ها، آسیب ها و چالش های آن آشنا خواهد کرد.

 

شزایط و نیازمندی های کشور در دوران پس از دفاع مقدس

آغاز فعالیت دولت اول هاشمی رفسنجانی در سال 68 مصادف بود با پشت سر گذاشتن چندین واقعه و رخداد مهم از جمله رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی و همچنین پایان یافتن جنگ تحمیلی و آغاز دوران جدیدی از تاریخ انقلاب اسلامی که نیازمندی های ویژه ای را می طلبید. از جمله نیازمندی های قابل توجه، ثبات و انسجام سیاسی و یک دستی و اتحاد ملت ایران در آغازین سال های ولایت مقام معظم رهبری و همچنین تلاش ویژه و چند برابر نظام اسلامی و دولت وقت جهت آبادانی و سازندگی کشور و جبران ویرانی ها و نایسامانی های زیر بنایی بعد از دفاع مقدس 8 ساله بوده است. در این راستا، یکی از اساس ترین وظایف دولت اول هاشمی رفسنجانی از بدو شروع، اقدامات زیر بنایی جهت عمران  و ابادانی کشور بوده است. رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدار خود با هیئت دولت هاشمی رفسنجانی در سال 75 ضمن اشاره به این نکته، از فعالیت و دستاوردهای دولت در این زمینه تقدیر می کنند و در مجموع عملکرد آن را در این زمینه مثبت ارزیابی می کنند:

 " اساسیترین مطلبى که در این هفته و در این جلسه ما، خوب است گفته شود  این هنر بزرگى است که دولت جمهورى اسلامى و مسؤولان کشور، در خروج از معضلات و مضایق دوران بعد از جنگ، توانستند نشان دهند. کار بسیار بزرگى در این زمینه انجام شد و در جریان است. "

در این بیانات، مقام معظم رهبری با اشاره به ویرانی های به وجود آمده در اثر جنگ تحمیلی و همچنین خسارت هایی که منجر به از دست رفتن جوانان ما شد، هنر انقلاب را حفظ حرکت نظام در 8 سال دفاع مقدس دانستند و موفقیت دولت هاشمی در انجام امور زیر بنایی و سازندگی جهت عمران و آبادی کشور را تقدیر و تحسین کردند.

 

" در طول این مدّتِ چند سالى که ما بعد از جنگ مى‌گذرانیم، خوشبختانه دولت موفّق شده است در این زمینه، کارهاى بزرگى را انجام دهد که حقیقتاً مى‌توان این را امروز گفت که یک زیر ساخت مستحکم اقتصادى، در کشور به وجود آمده است"

آن چه در آن دوران نمود زیادی داشت فعالیت مستمر و تلاشگرانه دولت وقت در جهت آبادانی و سازندگی کشور بوده است که رهبر معظم انقلاب با تاکید ویژه بر جایگاه این امر در ثبات سیاسی و ثبات بین المللی، وجود مستمرانه آن را در حرکت همیشگی انقلاب و دولت های بعدی لازم و ضروری می دانند:

" وقتى که در یک کشور، توسعه سازندگى و زیرساختهاى اقتصادى، صحیح و مستحکم بنا مى‌شود و وقتى که حرکت سازندگى در کشور - به معناى واقعى کلمه - به وجود مى‌آید؛ کشور از اعتلاى سیاسى هم در داخل و خارج برخوردار مى‌شود"

" آنچه که من به عنوان اوّلین توصیه، مى‌خواهم روى آن تکیه کنم، این است که نگذارید این حرکتِ تلاش و فعّالیت سازندگى و کار زیر بنایى، در این دوره انتقالى‌اى که ما در پیش داریم، متزلزل شود. نگذارید این حرکت سازنده، حتّى اندکى دچار فتور و سستى شود. بایستى با قوّت و قدرت، ادامه پیدا کند"

 

توسعه و سازندگی+ارزش های اصیل: دو ضرورت نظام اسلامی

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی مذکور، بعد از تایید کلیت امر سازندگی و آبادانی انجام شده در دو دولت بعد از جنگ بر این نکته تاکید می کنند که در کلیت حرکت نظام اسلامی دو امرتوسعه و سازندگی و ارزش های اصیل هر دو با یکدیگر مورد نیاز و ضروری هستند و نظراتی که در باب پذیرش یکی و طرد دیگری بیان می شوند نظرات  صحیحی نیستند.

 

ضرورتی ضروری تر از توسعه و سازندگی

ایشان در ادامه با تاکید مجدد بر همراهی ارزش ها با توسعه و سازندگی، عدم این امر را موجب به هدف و مقصود نرسیدن امر توسعه و سازندگی بیان می کنند و آن را امری بیهوده تلقی می کنند.

" لیکن در تمام این مراحل(توسعه و سازندگی)، بایستى آن ارزشهاى معنوى، در نظر باشد؛ که اگر نباشد، آن وقت این سازندگى، به آن مقصودى که شما از آن دارید، نخواهد رسید و نخواهد توانست آن نظام الهى و قدرت سازندگى اسلام و دین و قدرت اداره یک ملت و یک کشور به وسیله احکام الهى را معرفى کند و نشان دهد."

در حقیقت، رهبر معظم انقلاب با مطرح کردن این بحث در آخرین دیدار خود با دولت و کارگزاران گفتمان سازندگی، به بازبینی و گوشزد کردن نقاط ضعف و آسیب های این حرکت 8 ساله می پردازند. آسیب هایی که خواسته یا ناخواسته در اثر متد فکری و هدف گذاری کارگزاران دولتی و سیاستمداران وقت در حاشیه انجام امور آبادانی حاصل شده است و طعم خوش و شیرین سازندگی و آبادانی را برای نظام و انقلاب و مردم تلخ کرده است.

 

اصلی ترین آسیب گفتمان سازندگی، غفلت از ارزش ها

آسیب اصلی گفتمان 8 ساله سازندگی و توسعه، غفلت از ارزش ها و آرمان های متعالی انقلاب و نظام اسلامی بود. امری که نتیجه طبیعی نگاه و تفکر تکنوکرات مآبانه کارگزاران و مسئولان امر در جریان کشور داری و انجام امور زیر بنایی بوده است. سیاستی که در آن صرفا پیش رفت و سازندگی و آبادانی هدف دولت ها می شود و نیل به ارزش های انقلاب و نظام در راس امور قرار نمی گیرد و به عنوان خط و مشی در نظر گرفته نمی شود. به طور یقین، نتیجه  8 سال حرکت در این مسیر سازندگی، فاصله ای زیاد بین وضع موجود و وضعیت آرمانی انقلاب اسلامی خواهد بود.

 ما در تمام این کار بزرگى که برعهده داریم - در مراحل گوناگون آن - بایستى از اهداف وارزشهاى متعالى نظام اسلامى، یک لحظه غفلت نکنیم. اگر کارِ سازنده ما، با غفلت از آن اهداف انجام گیرد، خوف انحراف این کار از آن اهداف وجود دارد. چون ما انسان و بشریم؛ اگر اندکى غفلت کنیم، ممکن است از «صراط مستقیم»، به سمت چپ و راست منحرف شویم.

 

مقام معظم رهبری در تبیین این امر، با تمثیل نظام اسلامی به یک انسان نوجوان که برای خلقت او یک هدف متعالی در نظر گرفته شده است، نیاز های مادی این انسان (همچون خوراک-ورزش-تفریح و...) را اجزاء لازم برای پیشرفت او می داند به شرطی که هدف اصلی از این امور فراموش نشود و در نتیجه  هر نوع تامین نیازی که مانع رسیدن او به اهداف عالی خلقت خود شود را بر ضرر و خلاف مصلحت او بر می شمرد. در حرکت و رشد رو به جلوی نظام اسلامی هم وضعیت به همین منوال خواهد بود. کشاورزی، تولید، ساخت کارخانه، صنایع و ...همه از اجزا و لوازم پیشرفت و حرکت رو به رشد نظام اسلامی هستند ولی نباید ذره ای از آمان ها و اهداف اصیل انقلاب اسلامی غفلت شود و در جریان این امور از خط اصلی منحرف شویم. در صورتی که ما اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی را بشناسیم، هر حرکت و اقدامی را به بهانه سازندگی و آبادانی انجام نمی دهیم مگر آن که با اهداف و آرمان های اصیل انقلاب و نظام اسلامی هم راستا و همم جهت باشند.

خط اصیل و منش صحیح حرکت در نظام اسلامی، التزام و توجه به هر دو بعد و تلاش در راستای سازندگی و پیشرفت زیر بنایی و همچنین توجه به ارزش های معنوی و انقلابی است. این دو لازم و ملزوم یکدیگرند و توجه به یکی بدون دیگری مانع از حرکت به سمت نظام اسلامی مقتدر و توانمند خواهد شد.

" بعضیها وقتى که راجع به توسعه و سازندگى حرف زده مى‌شود، مى‌گویند: سراغ ارزشهابروید. کأنّه مسأله سازندگى و توسعه مادّى و اقتصادى کشور، در درجه کمى از اهمیت قرار دارد. این طور از ارزشها اسم آورده مى‌شود که گویا مسأله ساختن کشور، در درجه بعد قرار دارد و اهمیتى ندارد. نقطه مقابل، وقتى که صحبت از ارزشها مى‌شود، بعضى مى‌گویند: ما بایستى مملکت را بسازیم. اگر مملکت ساخته نشود، ارزشها را نمى‌توانیم در دنیا معرفى کنیم. این دو حرف، هر دو درست است؛ یعنى هیچ یک از این دو حرف، در واقع ردّ حرف دیگرى نیست. کشور باید از تمام ابعاد مختلف، ساخته شود. یعنى شما هر کدام، متصدّى بخشى از بخشهاى کشور هستید، تلاش زیادى هم مى‌کنید و این تلاشها، بایستى باز هم حتّى مضاعف شود و ان‌شاءاللَّه با قوّت و قدرت، این حرکتهایى که شما شروع کرده‌اید و بعضاً به نتایج خوبى هم رسیده است، به نتایج نهایى برسد؛ لیکن در تمام این مراحل، بایستى آن ارزشهاى معنوى در نظر باشد؛ که اگر نباشد، آن وقت این سازندگى، به آن مقصودى که شما از آن دارید، نخواهد رسید و نخواهد توانست آن نظام الهى و قدرت سازندگى اسلام و دین و قدرت اداره یک ملت و یک کشور به وسیله احکام الهى را معرفى کند و نشان دهد.

 

آن چه تاریخ از دوران حاکمیت تفکر سازندگی بر کشور حکایت می کند فاصله گرفتن دست اندرکاران و سیاست غالب امر از آرمان های انقلاب اسلامی بوده است. نتیجه و محصول طبیعی این تفکر توسعه طلبانه و تکنوکرات مآبانه آفات و آسیب هایی است که در دوران 8 سال حاکمیت سازنگی بر نظام اسلامی وارد شد که به چند مورد آن اشاره خواهیم کرد.

 

 

 

در گفتمان سازندگی کدام یک از ارزش ها و آرمان های انقلاب مورد غفلت واقع شد؟

 

الف) حس اعتماد به نفس: اولین نکته ای که رهبر معظم انقلاب در باب ارزش های مغفول مانده در دوران سازندگی بیان می کنند حس اعتماد به نفس در بین عناصر اجرایی و مسئولان کشور است. عزت، اعتماد به نفس و تکیه داشتن بر توان خودی و نیروی بومی از اصیل ترین ارزش های انقلاب اسلامی است که در دوران سازندگی با تفکر توسعه و آبادانی خالی از هدف، منجر به الگو برداری بی قید و شرط از مدل ها و تحلیل های بیگانه  و "انجام دادن هر چه آن ها برای رسیدن به توسعه و ابادانی انجام دادند" شد. این موضوع منحصر به بحث سازندگی و آبادانی نمی شود و شامل عرصه های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هم می باشد. یادگیری و علم آموزی از دیگران بد نیست ولی آن چه مذموم است پیروی بی قید و شرط از مدل ها و نسخه های بیگانه بدون توجه به نیاز ها و شرایط و فرهنگ بومی است.

" ... یکى مسأله اعتماد به نفس مدیران و مسؤولان کشور است. این، یک ارزش اساسى انقلاب ماست؛ که اگر این نباشد، به نظر من پایه‌هاى سازندگى کشور متزلزل خواهد شد. در تمام مسؤولانى که در بخشهاى مختلف کشور، مشغول تلاش و کار هستند، باید این روح اعتماد به نفس و این فکر که جمهورى اسلامى و ملت ایران و عناصر خودىِ این کشور، قادر هستند کشور را به بالاترین حدّ اعتلاى مورد نیاز و خواستش برسانند، تقویت شود. "

 

ب) مشارکت مردم در فعالیتهای کشور: مشارکت و همراهی مردم در فعالیت ها و امور نظام جمهوری اسلامی یکی از آرمان ها و اهدف نظام اسلامی بوده و هست. مشارکتی که نمود آن در عرصه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و دیگر زمینه ها بارز می شود و موجب قوام و انسجام نظام اسلامی و فاصله گرفتن از ایجاد شکاف طبقاتی در جامعه و لایه های مردم خواهد شد.

تاثیر بیشتر این امر در زمینه اقتصادی خواهد بود به صورتی که اگر شریان های اقتصادی یک کشور منحصر به قشر محدوی از مردم باشد و دیگران از همراهی و مشارکت در آن بی نصیب باشند نتیجه آن علاوه بر ایجاد یاس و نا امیدی، حاصل شدن ثروت ها و منافع کلان و باد آورده برای عده ای و درماندن در اولیات زندگی برای عده دیگر خواهد شد. سیاست های مشارکت مردم در مسائل اقتصادی باید به گونه ای باشند که نتیجه آن عدالت اجتماعی و بهره مندی عموم مردم از منافع اقتصادی باشد. چیزی که خلاف آن را در دولت سازندگی شاهد بوده ایم و حاصل اقتصاد سرمایه داری مولد سازندگی چیزی جز غنی تر شدن ثروتمندان و فقیر تر شدن مستمندان نبوده است.

در گفتمانی که با پوشش های قانونی راه را برای گسترش سرمایه داری از بین برنده عدالت اجتماعی باز می کند فقر هیچ گاه ریشه کن نخواهد شد و گفتمان سازندگی گفتمانی بود که در دل خود چنینی فرزندی پروش داد و با مهیا کردن زمینه های قانونی سرمایه داری غیر عدالت محور، با واگذار کردن شریان های اقتصادی به چند گروه سرمایه دار زمینه ترویج فقر و شکاف طبقاتی را در سال های دهه 70  مهیا کرد.

" تا وقتى کسانى در کشور وجود دارند که مى‌توانند از موجودیهاى کشور، سودها وبهره‌هاى بى‌حساب و کلان ببرند و ظاهرش این است که مثلاً در صورتهاى قانونى هممعامله و اجاره و مقاطعه‌کارى و واسطه‌گرى مى‌کنند - یعنى على‌الظّاهر شکل لباسقانونى دارد؛ اگر چه ممکن است باطنش هم بى‌قانونى باشد - بدون شک، فقر در کشور،ریشه‌کن نخواهد شد. "

 

ج) عدالت اجتماعی و پرهیز از ایجاد شکاف طبقاتی: مشکلات اقتصادی و ایجاد شکاف طبقاتی مهمترین زاییده دوران سازندگی و تفکر توسعه محور است. چیزی که فشار و محنت اصلی آن بر قشر زحمت کش جامعه وارد می آید و هر چه از آن می گذرد بیشتر فاصله گرفتن غنی و فقیر حاصل می شود. رهبر معظم انقلاب با ذکر چند مورد از مسائلی که در زمینه اقتصادی در دوران توسعه بر نظام اسلامی تحمیل شد، انجام اصلاحات اقتصادی و رسیدگی و علاج آن (هر چند علاج های کوتاه مدت و میان مدت) را از دولتمردان خواستار شدند و بهانه حل این مسائل در دراز مدت را بهانه ای غیر قابل قبول بیان کردند. چرا که ممکن است آنان که الان در حال له شدن در زیر چرخ های توسعه توسعه گران بودند دیگر به زمانی که آنان فکر می کردند مشکلات حل خواهد شد نرسند!

" چون در دوره سازندگى، بخشى از معایب اقتصادى به طور طبیعى هست. در همه جا هم همین طور بوده است. تورّم زیاد مى‌شود و قدرت خرید، در بسیارى از مردم کم مى‌گردد. بایدان‌شاءاللَّه براى حلّ این مشکلات اقتصادى به معناى خاص در کشور، تلاش مضاعفى دردولت انجام شود. مسأله تورّم، باید به شکلى حل شود. قدرت پول ملى، بایستى به تدبیرِهر چه تمامتر، با دنبال گیرى و تلاش هر چه بیشتر، تأمین شود. البته امیدوار هستیم که ان‌شاءاللَّه آن روزى که نتایج کارهاى شما بیشتر ظاهر شود و این کارهاى زیربنایى به نتایج برسد، همین طور هم شود، در دراز مدت، این طور خواهد شد؛ لیکن نمى‌شود منتظر ماند و از راههاى علاجى که در کوتاه مدت و میان مدّت مى‌تواند دنبال شود، نباید غافل شد. همین ارزش پول ملى، کلید حلّ بسیارى از مشکلات کشور است و این ضعف قدرت خرید در طبقات پایین مردم و عدم توانایى آنها بر تأمین نیازهاى زندگیشان، ناشى از این قضیه است، که ان‌شاءاللَّه باید تلاش مضاعفى براى اینها انجام گیرد. "

 

 

 

آیا در دهه 90 گفتمان سازندگی گفتمانی قابل قبول است؟

حال در دهه 90 و در سی و پنجمین سال از عمر با برکت انقلاب اسلامی گفتمانی از جنس گفتمان سازندگی بر مردم عرضه شده است تا بار دیگر خود را در عرصه انتخاب مردم قرار دهد. به نظر نمی رسد آن چه از دل این تفکر در سال های دهه 70 بیرون آمد با آن چه قرار است عرضه شود تفاوت چندانی داشته باشد. گفتمانی که حاصل آن دور شدن از ارزش های اصیل انقلاب اسلامی خواهد بود و باز خاطرات تلخ دوران سازندگی را در ذهن قشر کثیری از مردم ی که آن دوران را تجربه کرده اند تکرار خواهد کرد. به نظر می رسد انتخاب مردم در سال 92،  با تجربه ای که از انواع طرز تفکر و طرز مدیریت ها در دولتهای چند سال گذشته پیدا کرده اند، چیزی جز گفتمان اصیل انقلاب اسلامی خالی از حاشیه ها و انحرافات نخواهد بود.

 

پایان مطلب/.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۳۲
مهدی عابدی
يكشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۰، ۰۸:۵۷ ق.ظ

تاریخ مصرف هاشمی تمام شده است!

تاریخ مصرف هاشمی تمام شده است!

وقتی امام خامنه ای در بیانات خود در دیدار با خبرگان ملت در اسفند ماه ۱۳۸۹ جوان ها را توصیه به این کردند که در اظهار نظرهای خود از مسیر حق و عدالت خارج نشوند و فضای توهین و تهمت را رواج ندهند عده ای فقط یه این جملات ایشان توجه کردند و بقیه آن را نخواندند. فقط خواندند که ایشان امر کرده اند که اگر حرفی می خواهید بزنید با استدلال و منطق باشد. فقط خواندند که به جوان ها بگویید در وبلاگ های خود به کسی اهانت نکنید و فضای هتک حرمت رواج پیدا نکند. ای به دیده منت... 

در این بین باز همان عده چهره هاشمی را مظلوم ترین فرد نشان دادند و این طور تفسیر کردند که حضرت آقا باز از ایشان حمایت کرده اند . این طور تحلیل کردند که باز به هاشمی ظلم شده است و به ایشان توهین شده است. اصل محکم و متقنی را که حضرت آقا راجع به اظهار نظر های سیاسی بیان کردند را به نفع خود مصادره کردند. ولی از خواندن ادامه بیانات ایشان خودداری کردند و یا اینکه خواندند و حاضر نشدند آن را بیان کنند. "من به بزرگان هم نصیحتى بکنم. این نصیحت به جوانها بود، پیرها هم محتاج نصیحتند؛ آنها هم باید توجه کنند. مواضع درست گرفتن، حرف درست زدن، تحت تأثیر خبرهاى دروغ قرار نگرفتن، این هم وظیفه است..."  بله ایشان گفتند که جوان ها اظهار نظر بکنند مخالفت بکنند و افکار غلط را محکوم کنند . در ادامه هم به بزرگترهای ما (مخصوصا همان شخص مظلوم) توصیه کردند که مواظب حرفی که می زنند باشند. موضع گیری های خود را سنجیده بیان کنند. با همه این حرف ها باز شاهد هستیم که در پی درگذشت پدر میر حسن موسوی ، هاشمی رفسنجانی با صدور پیامی در گذشت ایشان را به خاندان موسوی تسلیت گفته و در ادامه به تعریف و تمجید  از فرزند نا خلف ایشان می پردازد. هاشمی در پیام خود میر حسین موسوی را فرزند خدوم و برومند ایران می خواند که خدمات شایسته ای به انقلاب و اسلام و میهن کرده اند. در توضیح و تبیین خدمات ارزنده ای که میر حسین موسوی فرزند خدوم و برومند به انقلاب و اسلام به خصوص در سال ۸۸ داشته اند فکر نمی کنم نیاز باشد چیزی بگوییم. از نا آرامی ها و اغتشاشات گرفته تا زیر سوال بردن اصل و اساس نظام و انقلاب و زیر پا قرار دادن قانون اساسی. اشک آقا را هم که در آوردند. خدمتی از این بزرگتر لازم است کرده باشند؟ آنچه مایه تعجب و دهن باز ماندن است حرکات و افعال هاشمی رفسنجانی است. از طرفی بیان می کند که ولایت فقیه را قبول دارد و می گوید این رکن اساس ترین رکن بوده است ولی در عمل مواضعی می گیرد و حرفهایی می زند که صریجا مخالف رویکرد های ولایت فقیه است. حرفی می زند که دشمن را خوشحال می کند از کسی تعریف و تمجید می کند که روزی در صحنه سیاسی کشور به دنبال براندازی نظام بود و با کفش های جهالت و غفلت خود بر روی قانون اساسی و اراده ملت راه رفت. خود را مرید و دنباله رو رهبر می داند و ایشان را یگانه محور اتحاد در جامعه می داند و دم از اتحاد و ضرورت آن در جامعه می زند ولی از شخصیتی تمجید می کند که رو به روی رهبر ایستاد و ریشه نفاق و تفرق در جامعه شد. واقعا با چه استدلالی هاشمی را میتوان توجیه کرد؟ کسی دم از ولایت فقیه می زند که مواضعش در خطبه های نماز جمعه در ۲۶ تیر ماه زمین تا آسمان با مواضع حضرت آقا تفاوت دارد و تازه بر این مواضع هنوز هم اصرار می کند.

 

 

دو راه حل بیشتر نیست: یا اینکه هاشمی در مواضعی که می گیرد و یا بهتر در طرز تفکر خود تجدید نظر کند و از مواضع فعلی خود بگردد. همان چیزی که احساس می شد هاشمی به سمت آن در حرکت است و این نظریه با تعریف و تمجیدحضرت آقا در دیدار با خبرگان ملت در اسفند ۸۹ قوت گرفت. ولی انگار اینطور نیست. هاشمی غیر قابل پیش بینی است. اصلا نمی شود حساب کرد. یک مرتبه صحبتی میکند و پیامی می دهد که هر چه تا الان ساخته بود را با یک ضربه خراب کرد. تعریف و تمجید علنی از میر حسین! راه حل دوم هم که هاشمی را بیخیال شویم. انگار نه انگار که هاشمی وجود دارد. مثل اینکه تاریخ مصرفش تمام شده باشد. دیگر مصرف آن و توجه به او و مواضعش برای جامعه سودی ندارد. هاشمی هر چه بود تمام شد. به قول آقا اگر موضوعات را اصلی فرعی کنیم موضوع هاشمی و مواضعش دیگر جزء موضوعات اصلی نیست. جزء موضوعات فرعی هم نیست. اصلا موضوعی نیست که بخواهیم سر آن جنگ و جدال و دعوا کنیم. اینقدر موضوع اصلی بر زمین مانده است که به آن توجه نشده است که دیگر جایگاه توجهی برای آن نمی ماند. تاریخ مصرف هاشمی تمام شده است!..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۰ ، ۰۸:۵۷
مهدی عابدی
شنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۸۹، ۰۸:۵۶ ق.ظ

هاشمی رفسنجانی و ادعای پدرخواندگی انقلاب!

پدر خوانده

بعضی کارشناسان مسایل سیاسی هاشمی را پدر خوانده فتنه ایران می دانند که با تشکیل اتاق فکر فتنه به جهت گیری های فتنه سمت و سو می دهد و با سکوت ها و مواضع دو گانه خود این جریان را راهنمایی می کند. اتفاقا اخیر و بعد از آشوب های ۲۵ بهمن تهران و بعضی شهر ها من جمله اصفهان حاشیه های جالبی به همراه داشت. کسی باور نمی کرد دوباره آشوبی در کشور رخ دهد. باور نمی شد باز هم فتنه گران جسارت پیدا کنند و به خیابان ها بیایند و آشوب کنند. ولی با حماقتی که دوباره سران فتنه به خرج دادند و به بهانه حمایت از جنبش انقلابی مردم مصر با درخواست مجوز تظاهرات کردند و لی با عدم صدور مجوز به خیابان ها آمدند و دوباره دست به آشوب زدند. این وقایع را مردم انقابی توان تحمل نبود . کار بدانجا رسید که شخصیتی مثل محسن رضایی که ترجیح می داد در این گونه مواقع با موضع گیری های مهربانانه خود زیاد گارد نگیرد برای سران فتنه مهلت تعیین کرد تا موضع خود را با آشوبگان اعلام کنند. ولی باز هاشمی عقیده خود را ابراز نکرد و ترجیح داد باز موضع دو پهلو بگیرد که نه سیخ بسوزد نه کباب. شاید هم در برزخی گیر کرده است که نمی داند چه کار کند و از درد ناچاری این گنه موضع می گیرد: اگر به نفع سران فتنه و علیه نظام موضع گیری کند که به دست خود خود را به گور سپرده است و اگر هم بخواهد بر ضد سران فتنه موضع خود را اعلام کند تهدیدی از طرف سران فتنه او را زیر فشار قرار داده اند که هر چه هست درباره مسائل دوران فتنه روی آب می ریزند. شما بودید در این شرایط چه تدبیری اتخاذ می کردید؟

سه هفته دیگر تا تعیین رئیس جدید مجلس خبرگاه رهبری مانده است و گمانه زنی هایی بر اجماع اعضای خبرگاه بر تغییر ریاست مجلس می رود. اگر چه هستند هنوز اشخاصی که به واسطه ارادت خاصی که به هاشمی دارند حاضر نیستد چشم از لطف هاشمی بپوشانند. مانند وقایعی که در نماز جمعه هفته گذشته اصفهان اتفاق افتاد و امام جمعه اصفهان در واکنش به شعار تعدادی از حاضران علیه هاشمی با آنان با خطاب تند صحبت کرده و آهنه را از "فضولی" در این جریانات منع کرده تا بدانجا رسید که در راهپیمایی بعد از نماز جمعه شعار مردم اصفهان "امام جمعه ما بصیرت بصیرت" شد. شاید هم واقعیت ماجرا چیز دیگری غیر از آن چه باشد که من و شما می شنویم و تحلیل کنیم و لایه های پنهان ماجرا هنوز برای خیلی ها باز نشده است. ولی آنچه به چشم می آید موجی از شعار هایی هست که در مجامع عمومی بر علیه هاشمی در حال شکل گیری است. گروهی معتقدند این شعار ها تند روی و افراط گری است و از ولایت فقیه جلو زدن است و بهتر است نباشد. اگر بنا بود علیه هاشمی حرفی باشد حضرت آقا ۲۹ خرداد ۸۸ از هاشمی حمایت نمی کرد! البته که جلو زدن از ولایت فقیه درست نیست ولی اولا حضرت آقا تاکید زیادی بر خواص بی بصیرت و زیان های ناشی از بی بصیرتی آنان دارند و داشتند . تعیین مصداق آن با شاخص های مقام معظم رهبری کار سختی نیست. دوما حمایت حضرت آقا از هاشمی در ابتدای فتنه و شروع آن بود و نمود های بی بصیرتی هاشمی عملا از بعد از ۲۹ خرداد نمود پیدا کرد. البته گروهی هم هستند که معطلند یک سوژه پیدا کنند و در آن شروع به افراط کنند و البته افراط هم چیز مناسبی نیست. در میدانی که افراط هست تدبیر و عقل جایی ندارد و راه به بیراه می رود. جای تامل اینجاست که پرداختن به مسئله هاشمی بدون توجه به منویات مقام معظم رهبری ممکن است آسیبی به شاکله نظام برساند که سران فتنه نرسانده اند و آن تفرق و تشتت نیر وهای ارزشی و حامی نظام بر سر مسائل فرعی و بی اساسی است که می شود از کنار آنها بدون تفرق هم گذشت!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۸۹ ، ۰۸:۵۶
مهدی عابدی